کد خبر: ۶۶۲۱
۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۰

قلعه آبکوه هزار بار سقوط کرده است!

 قلعه آبکوه انگار از همان زمان قلعه بودنش تاکنون درگیر مسائل و مشکلات فراوانی بوده است؛ ۴۰۰ سال پیش درگیر جنگ و غارت همسایگان و امروز زخم خورده ناامنی و مشکلات زیرساختی شهرنشینی.

 قلعه آبکوه انگار از همان زمان قلعه بودنش تاکنون درگیر مسائل و مشکلات فراوانی بوده است؛ ۴۰۰ سال پیش درگیر جنگ و غارت همسایگان و امروز زخم خورده ناامنی و مشکلات زیرساختی شهرنشینی.

اما این روز‌ها قلعه بیشتر از هر زمان دیگری از هجوم مشکلات و نبود امکانات شهری رنج می‌برد. دیگر خبری از هجوم طایفه غز‌ها و ترک‌تباران شمال شرق امپراتوری صفوی نیست، حالا قلعه میان مشکلات مختلف شهری و معراج فولاد و فلزات ساختمانی محاصره شده است و هر بار با غارت راهزنی گستاخ سقوط می‌کند.

مشکلات و گلایه‌های اهالی قلعه آبکوه ما را بر آن می‌دارد که بار دیگر سری به این منطقه بزنیم و از نزدیک گلایه‌های ساکنان آن را بشنویم.  این مشکلات آن‌قدر متنوع است که در این گزارش تنها توانستیم به برخی از مشکلات نوسازی و ناامنی‌های به وجود آمده در این منطقه بپردازیم و تنها، بازگو کننده مسائل و درخواست‌های مردمان این منطقه باشیم.

قرار اولم با آقای سلیمانیان، یکی از ساکنان قدیمی منطقه آبکوه، دستغیب ۱۹ است. به محض اینکه وارد کوچه می‌شوم رنگ و لعاب دیوار‌ها تغییر می‌کند و رنگ کهنگی می‌گیرد. جالب است، فاصله بین ساختمان‌های شیک و مدرن با دیوار‌های قدیمی و فرسوده تقریبا هیچ است.

یعنی دقیق پشت به پشت ساختما‌های گچ‌بری شده امروزی دیوار‌های کهنه و ترک خورده ۵۰ سال پیش به چشم می‌خورد. اینجا مرز‌های تاریخ راحت شکسته می‌شوند و روند توسعه را به خوبی نشانت می‌دهند.

 

هـزار بار سقــوط کـــــرده است!

 

دزدانی که اول زنگ می‌زنند!

درست انتهای کوچه، خانه‌ای سیمانی است که روی پله‌اش پیرزنی با چادر رنگی‌اش در آفتاب نشسته است و دو‌سه متر آن‌طرف‌ترش دو‌سه نفر از اهالی برای بیان مشکلاتشان جمع شده‌اند و منتظر ما هستند.

آقای سلیمانیان که به گفته خودش بیش از هفتاد سال است که در این منطقه سکونت دارد درباره مشکلات این محل می‌گوید: در گذشته شهرداری زمین‌های بسیاری را از متری ۳۵۰ هزار تومان تا ۴۰۰ هزار تومان خریده و یکی‌یکی خراب کرده و به امان خدا رها کرده است.

کسی نمی‌داند کی می‌خواهند برگردند و به این زمین‌های خالی سروسامان بدهند. از طرفی خانه‌ها را که تخریب کرده‌اند، زمین‌های خالی آن شده است پاتوق اراذل و اوباش و معتادان. زن و بچه مردم شب‌ها از ترس این اراذل جرئت نمی‌کنند در این خیابان‌ها رفت‌و‌آمد کنند.

تازگی هم شب‌ها همین‌جا می‌چرخند تا ببینند کدام خانه خالی است که راحت دزدی کنند. حتی آن‌قدر گستاخ شده‌اند که گاهی شب‌ها ساعت یک و دو نیمه‌شب زنگ خانه را می‌زنند تا ببینند خانه خالی است یا نه!

 

فعالیت اقتصادی برخی دفاتر کارگزاری

کمی که بحث بالا می‌گیرد، صمدی، دیگر ساکن محله که انگار دل پری از وضعیت نابسامان این منطقه دارد، جلو می‌آید و می‌گوید: شهرداری خودش مستقیم وارد عمل نشده و به همین علت به آن صورت رضایت مردم را جلب نکرده است. شما ببینید چهار یا پنج دفتر کارگزاری بافت فرسوده در این منطقه هست که خودشان شدند بنگاه دار.

خانه را از این طرف می‌خرند، از آن طرف می‌فروشند. اگر این چنین نیست پس چرا در منطقه آپادانا ساختمان چهارطبقه ساخته‌اند. بر چه اساسی مجوز ساخت این بنا را داده اند؟ چرا شهرداری خودش جلو نمی‌آید؟ این دفاتر کارگزاری هیچ‌کدام دردی از مردم دوا نخواهد کرد. وقتی هم که برای اعتراض به شهرداری می‌رویم، می‌گویند به ما مربوط نیست. ما به بخش خصوصی واگذار کرده‌ایم.

صمدی که بازنشسته نیروی انتظامی و یکی از اهالی قدیمی قلعه آبکوه است، در ادامه می‌گوید: من خودم دو سال پیش رفتم یکی از این دفاتر بافت فرسوده در آبکوه. به ما گفتند باید خانه‌تان را به ما واگذار کنید؛ هر وقت همه اینجا خراب شد ما به اندازه زمین یک آپارتمان به تو می‌دهیم و هر وقت که همه کارهایمان تمام شد بیا و در آپارتمانت زندگی کن.

خب ما در این مدت باید کجا زندگی کنیم. یا اینکه می‌گویند برو زمینت را تجمیع کن و از مثلا ۳۰۰ متر ۷۰ مترش را به ما بده، بعد ما به شما در هرکجایی که خودمان گفتیم زمین می‌دهیم. خب این چه کاری است؟ در صورتی که در تهران در بافت فرسوده به ساکنان می‌گویند ما مهندس ناظر هم رایگان در اختیار شما قرار می‌دهیم، شما فقط خانه‌اترا بساز.

 مشکل دیگری که در این منطقه به علت تخریب خانه‌های فرسوده به وجود آمده است، تجمیع آب‌های سطحی در هنگام بارش باران است. صمدی در همین خصوص می‌گوید: خانه‌ها را بدون تأمل و مدیریت تخریب کرده‌اند و زمین صاف آن را آن‌قدر پر کرده‌اند که مانند پله بالا آمده است که این مسئله در روز‌های بارندگی برایمان مشکل ایجاد می‌کند.

این ساکن قدیمی محله آبکوه ادامه می‌دهد: باور کنید از موقعی که زمین‌ها را پر کرده‌اند، با یک باران به نسبت شدید، همه معابر محله ما را آب فرامی‌گیرد؛ درصورتی که ما قبلا به هیچ عنوان مشکل سیل و آب گرفتگی نداشتیم. من خواهشم از مسئولان این است که برای یک بار هم که شده بیایند ببینند که قلعه آبکوه کجاست. ببینند کوچه فاطمیه و قاینی‌ها کجاست؟

 

هـزار بار سقــوط کـــــرده است!

 

بهترین موقعیت را داریم، کمترین قیمت را می‌دهند

شهروند دیگری که تمایلی برای آوردن نامش در گزارش ندارد از قیمت پایین شهرداری برای خرید خانه‌های فرسوده گلایه می‌کند و می‌گوید: خیابان فلسطین، منطقه هجرت، بولوار خیام و خیابان راهنمایی، اطراف ما را بهترین مناطق فراگرفته است و اینجا بهترین موقعیت را دارد، اما همین‌طور آن را به حال خود رها کرده‌اند و موقعی هم که برای فروش ملک‌مان به شهرداری می‌رویم، پایین‌ترین قیمت را می‌دهند.

حالا دیگر پیرزن قدیمی محله نیز که روی پله‌ها نشسته بود به جمع‌مان اضافه می‌شود و می‌گوید: ما عمرمان را در همین منطقه گذراندیم، همین‌جا به دنیا آمدیم. در حال حاضر هم نه نفر هستیم.

من اگر این خانه را بدهم با هشت نفر دیگر کجا باید برویم زندگی کنیم؟ از نظر امنیت هم که دیگر چه بگویم، دزدبازار شده است. هر چندشب خبر دزدی و زورگیری می‌شنویم و انگارعادت کرده‌ایم.

صمدی که انگار دلش پرتر از بقیه ساکنان محله است، دوباره جلو می‌آید و خانه‌ای تخریب شده را نشان‌مان می‌دهد که یکی از دیوار‌های آن همچنان باقی مانده است. می‌گوید: از لحاظ تخریبی هیچ‌کدام از این خانه‌ها روی اصول ساختمانی تخریب نشده است، همین طور به یک کارگر گفته‌اند که بیا این خانه را تخریب کن.

این دیوار‌های فرسوده و قدیمی هر لحظه امکان دارد با کوچک‌ترین زلزله‌ای بر سر عابر پیاده آوار شود. حتی اگر آوار هم نشود اصلا مگر آتش‌نشانی قدرت مانور در این منطقه دارد که بخواهد هنگام وقوع بحران وارد این کوچه‌های تنگ و باریک شود؟برای اثبات حرفش ما را به سمت یکی از این خانه‌های تخریب شده راهنمایی می‌کند.

ادعا‌ها درست است، سطح زمین‌های تخریب شده آن‌قدر بالا آمده است که مانند پله‌ای از روی آن به راحتی می‌توان داخل حیاط خانه‌های کناری را مشاهده کرد. گرچه خود ساکنان برای دیده نشدن داخل منزلشان ارتفاع دیوارهایشان را با ایرانیت و حلبی‌های نازک بالا برده‌اند.

از او درباره سند مالکیت این زمین‌ها می‌پرسیم که در جواب می‌گوید: هیچ‌کدام از خانه‌های این منطقه سند ندارد. یعنی آن‌قدر قدیمی است و دست به دست شده است که نمی‌توان به راحتی برای آن سند تهیه کرد. متأسفانه شهرداری همین مسئله را بهانه قرار داده است و قیمت زمین‌ها را به همین علت بسیار پایین تعیین کرده است.

شهروندان دیگری که اطرافم بودند هرکدام به همین مسائل با بیان‌های دیگری اشاره می‌کردند. اما ناامنی، شاید مهم‌ترین مشکل این روز‌های این محله تاریخی است. مسئله‌ای که نخ تسبیح همه گلایه‌های اهالی این محله بود.

 

هـزار بار سقــوط کـــــرده است!

 

بیش از هزار سال قدمت دارد

قلعه آبکوه یکی از روستا‌هایی است که تا چند دهه پیش چندین کیلومتر با شهر مشهد فاصله داشت و از نظر قدمت طبق تحقیقات به‌عمل آمده پیدایش آن را حدود چهارصد سال قبل می‌دانند.

اما عده‌ای از قدیمی‌های آبکوه نقل می‌کنند که آبکوه بیش از هزار سال قدمت دارد. این روستا در شش‌کیلومتری غرب شهر مشهد واقع شده بود و تا قبل از سال ۱۳۴۰، خارج  از محدوده شهری محسوب می‌شد.

اما با افزایش جمعیت و گسترش شهر، هم‌اکنون در مرکز شهر مشهد قرار گرفته است. آبکوه حدود ۳۰ هکتار مساحت دارد و تا پایان سال ۹۰، تقریبا دارای جمعیتی بیش از ۱۱ هزار تن بوده است.

آبکوه دهه چهل، از جنوب به روستا‌های احمدآباد در محدوده سه‌راه راهنمایی فعلی و روستای ملک‌آباد در ضلع جنوبی باغ ملک‌آباد فعلی منتهی می‌شد. از سمت شمال هم تا جایی که چشم کار می‌کرد، کاریزها، گندم‌زار‌ها و باغ‌تره‌ها دیده می‌شد. از سمت غرب بیابان‌های لم‌یزرع و دشت‌ها و کاریزها، ازسمت شرق نیز فقط باغ‌های روستا بود.

اما وجه تسمیه آبکوه چیست؟ نظر بیشتر بومی‌ها این است که در روزگاران گذشته و در زمان بارندگی، آب‌های سطحی از کوه‌های سمت جنوب و شرق به این روستا سرازیر می‌شده است و، چون قلعه آبکوه، نخستین روستا در مسیر آب‌ها بوده، آن را آبکوه نامیده‌اند.

قلعه آبکوه شامل سه محدوده قلعه کهنه، آبکوه و سعدآباد بوده است. قلعه کهنه، محدوده چهاربرجی قدیم است که در قسمت غرب قلعه آبکوه فعلی قرار داشته و مردم بعد از خراب‌شدن قلعه، نام آن را قلعه‌کهنه گذاشته‌اند.

محدوده آبکوه نیز در بین روستای سعدآباد و قلعه کهنه واقع شده است و قدمت کمتری در مقایسه با چهاربرجی (قلعه کهنه) و سعدآباد دارد.سعدآباد نیز در قسمت شرق قلعه آبکوه فعلی قرار دارد.

اما ملک آبکوه در اصل متعلق به آستان قدس بوده است و درآن زمان که زمین‌ها ارزش چندانی نداشته، آستانه مردم را با وعده کار و زمین به این منطقه می‌کشاند و در ازای ساختن سرپناه برای آن‌ها، مقرر می‌کند که مردم روی زمین‌های کشاورزی آستان قدس کشت و کار کنند.

در این میان باید در برابر گرفتن آب و زمین، سهم آستانه را که یک‌دهم محصول بوده، بعد از برداشت محصول پرداخت کنند. همچنین در قبال اجاره‌بهای خانه‌ها نیز اهالی متعهد شده بودند که کود‌های انسانی و حیوانی منازل خود را برای زمین‌های کشاورزی در اختیار آستان قدس قرار دهند.

قلعه قدیمی آبکوه را در ابتدا «چهار برجی» می‌نامیدند که دلیل آن، داشتن چهاربرج بلند در اطراف روستا بود که بعد‌ها با خراب‌شدن برج و باروی قلعه، مردم آن را «قلعه کهنه» نامیدند. تا همین یکی‌دو دهه اخیر نیز گاهی اهالی قدیمی آبکوه، قسمت غرب آبکوه را به عنوان قلعه کهنه یاد می‌کردند.

مردم این روستا همانند بیشتر قلعه‌های آن دوران، برای در امان ماندن از حمله دشمنان و غارتگران، در اطراف محل سکونت خود حصار‌های بلندی کشیده بودند تا دشمن به‌آسانی نتواند به جان و مال آن‌ها آسیبی برساند.

قطر دیوار‌های این قلعه بیش از یک متر، ارتفاع آن حدود پنج متر و تمام آن از گِل وَرزداده یا به‌قول قدیمی‌ها از غوره‌گِل ساخته شده بود و در چهارگوشه روستای چهاربرج قرار داشت.

در قلعه را نگهبانان قبل از طلوع آفتاب باز می‌کردند و شب‌ها نیز قبل از تاریکی هوا، به دلیل در امان ماندن مردم از دست اشرار و غارت‌گران بسته می‌شد.

بالای در قلعه، سنگ‌نوشته‌ای خطاب به مأموران طرف قرارداد محصولات کشاورزی جلب توجه می‌کرد: «به لعنت خدا و رسول خدا گرفتار شود هرکس که از سهمیه، صدی ده یا بیشتر، عُشریه بگیرد.»درِ قلعه حدود هفتاد سال قبل و بعد از خراب شدن دیوار اطراف آن فرو افتاد.

 

* این گزارش شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۶ در شماره ۲۷۷ شهرارا محله منطقه یک چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44